نیاز مبرم به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در فناوری های جداسازی و ذخیره سازی کربن، توجه محققان را به توسعه حلال ها/جاذب های نوین جهت جذب و جداسازی دی اکسیدکربن به خود جلب نموده است. نظر به برخی از معایب آلکانول آمین های متداول صنعتی، نظیر هدررفت بالا در اثر تبخیر، انرژی بالای مورد نیاز جهت احیاء، قیمت بالا، سرعت پایین واکنش با دی اکسید کربن و عدم سازگاری با محیط زیست، شناخت و انتخاب حلال های مؤثر جدید، که سینتیک واکنش سریع، ظرفیت جذب بالا، انرژی احیاء پایین، پایداری بالا و در عین حال عدم قطعیت پایین جهت تضمین اقتصادی بودن فرآیند جذب شیمیایی، دارند، ضروری به نظر می رسد. از جمله محلول های قلیایی جایگزین جاذب دی اکسیدکربن می توان به محلول هیدروکسیدسدیم اشاره کرد. جذب دی اکسیدکربن از گازهای دودکش با استفاده از محلول هیدروکسید سدیم از دیدگاه تجاری جالب و حائز اهمیت است، چرا که سالانه صدها میلیون تن محصولات شامل کربنات سدیم و بی کربنات سدیم تولید می شود. از سوی دیگر، هیدروکسیدسدیم در بعضی از فناوری های شیمیایی مانند تولید کلر بعنوان ضایعات تولید می شود. لذا، استفاده از آن بعنوان جاذب، سبب کاهش هزینه های جداسازی دی اکسیدکربن از گازهای دودکش شود[1]. هیدروکسیدسدیم به دلیل توانایی جذب دی اکسیدکربن در دمای محیط، سینتیک سریع و قیمت مناسب به عنوان جاذب گاز های اسیدی انتخاب می شود[2]. نتایج نشان می دهد، که هدررفت انرژی می تواند با افزایش غلظت جاذب های کاربردی مانند هیدروکسیدسدیم، کاهش یابد. در سال های اخیر، اثرات مطلوب حلال های فیزیکی مانند حلالیت و عملکرد جداسازی بالا به همراه انرژی احیای پایین با مزایای سینتیک و ظرفیت بالای جذب باعث شده تا این دسته از حلالها در ترکیب با حلال های شیمیایی بکار روند[3]. در این میان، گلیسرول به عنوان یک حلال پایدار و از محصولات جانبی صنعت بیودیزل، با فشار بخار پایین، سازگار با محیط زیست، و غیرسمی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. از سوی دیگر، جذب موثر دی اکسید کربن توسط این حلال در مقایسه با سایر حلال ها، فراوانی، و نیز قیمت نسبتاً ارزان آن، باعث شده تا به عنوان یک حلال مطلوب در کاهش میزان مصرف حلال های سمی و خطرناک در جذب دی اکسیدکربن کاربری داشته باشد. امروزه، محققان در حال توسعه تجهیزات تماس دهنده فاز در مقیاس میکرو جهت استفاده در فرآیندهای