سیاست خارجی ایران در محیط راهبردی غرب آسیا تحت تأثیر مجموعهای از عوامل داخلی و منطقهای شکل گرفته است. این محیط همواره عرصۀ رقابت قدرتهای بزرگ و منطقهای بوده و آرمانهای انقلاب اسلامی در تقویت جایگاه ایران در منطقه و جهان نقش مهمی ایفا کرده است. ایران از سال ۲۰۱۱ تاکنون توانسته با بهرهگیری از ظرفیتهای ژئوکالچری، شکلگیری محور مقاومت و تمرکز بر مسائل مشترک جهان اسلام، راهبردهایی فعال و تعیینکننده اتخاذ کند. پرسش اصلی پژوهش این است که چه عواملی سبب شده ایران در دو دهۀ اخیر (۲۰۱۱–۲۰۲۳) نفوذ چشمگیری در محیط راهبردی غرب آسیا پیدا کند. فرضیۀ پژوهش بیان میدارد که تلفیق منطق واقعگرایانه با بهرهبرداری از مؤلفههای نرمافزاری نظیر گفتمانهای فراملی و حمایت مردمی، عامل کلیدی ارتقای جایگاه ایران بوده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانهای است. یافتهها نشان میدهد که ایران در این بازۀ زمانی با سازماندهی محور مقاومت و بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی و ایدئولوژیک، به موازنهای راهبردی در برابر ایالات متحده و متحدان آن دست یافته است. افزون بر این، شرایط پس از ۷ اکتبر و بهویژه جنگ ۱۲روزه تا حدی تحولات گذشته را تحت تأثیر قرار داده است؛ بهگونهای که نهتنها اهمیت نقش ایران در محور مقاومت برجستهتر شده، بلکه معادلات امنیتی غرب آسیا نیز وارد مرحلهای تازه شده است. نتیجه آنکه سیاست خارجی ایران در غرب آسیا ترکیبی از قدرت سخت و نرم است که توانسته در کنار فشارها و محدودیتها، جایگاهی فعال و تعیینکننده برای جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقهای رقم بزند.