توسعه سیاسی در هر جامعهای عمیقاً با فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی آن پیوند خورده است. برای دستیابی به توسعه پایدار، ضروری است که الگوهای بومی و متناسب با ویژگیهای جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی هر کشور مورد توجه قرار گیرد. الگوبرداری صرف از مدلهای وارداتی و عمومی، بدون درک واقعی از بافت ملی، نه تنها کارآمد نیست بلکه میتواند مانع توسعه شود. این پژوهش نشان میدهد که علیرغم رشد نهادهای جامعه مدنی و گسترش مطالبات توسعهگرایانه در حوزه سیاسی پس از انقلاب مشروطه، توسعه سیاسی در ایران با چالشهای جدی مواجه بوده است. این چالشها عمدتاً ناشی از سیستم متمرکز حکومتی، ضعف زمینههای اجماع در میان نیروهای سیاسی، عدم هماهنگی میان صاحبان ثروت، علم و قدرت، و سیاستهای نامطلوب قومیتی است که همگی تأثیر منفی بر فرآیند توسعه داشتهاند. این یافتهها به طور خاص بر نقش هویت فرهنگی و "ایرانیت" در درک و پرداختن به این موانع تأکید میکند.