در سال های اخیر موضوعی که بیش از پیش سازمان ها و ذهن مدیران ارشد آن ها را درگیر نموده است ، ایجاد تغییر و تحول به موقع و بهبود وضعیت سازمان در راستای ارتقا بهره وری و رقابت پذیری است. سازمان ها سیستم های پیچیده اجتماعی هستند که با محیط در تعامل می باشند. شتاب ، تغییر و تحولات محیطی ، سازمان ها را وادار به انطباق با شرایط موجود و آتی به منظور تداوم حیات و بقاء می نماید و لازمه تداوم حیات و بقاء ، رشد ، تکامل و حرکت به سوی بلوغ و برتری سازمانی می باشد که مستلزم تغییر ، اصلاح و بهبود وضعیت سازمانی است. نقطه شروع تغییر و تحول سازمان ، درک و شناخت درست وضعیت موجود سازمان می باشد که این امر نیازمند مدلی مناسب برای شناخت است. توجه صحیح و آگاهی به موقع از نشانه های وجود مشکل تحت عنوان عارضه های سازمان و حساسیت و التزام به ریشه یابی و فهم چرایی وجود عارضه ها تحت عنوان علل و مشکلات اساسی سازمان ، مرحله اصلی و مهم برای تحول و بهبود وضعیت سازمان است. برای دستیابی به این هدف انجام مطالعات عارضه یابی سازمانی در فرآیند پشتیبانی از ارتقا بهره وری و رقابت پذیری سازمان ها ، یکی از الزامات اولیه و شرط لازم برای صرف منابع جهت انجام هرگونه اقدام نتیجه بخش در فرآیند حفظ ، تداوم و ارتقا رقابت پذیری در آن در سازمان ها محسوب می گردد. ارائه مدل های عارضه یابی در حوزه مدیریت تحول در سازمان ها از دیرباز مورد توجه متخصصان و دانشمندان علم مدیریت و مهندسی سازمان ها بوده است. به این منظور ، از مدل های گوناگونی با رویکردهای استراتژیک ، مالی و اقتصادی و بهره وری استفاده می شود. با درک اهمیت و ضرورت شناخت هر چه بیشتر موانع رشد و بهره وری فعالیت ها و تحقیقات متعددی توسط متخصصین مختلف صورت پذیرفت ، حاصل این مطالعات و تحقیقات از یک سو و تجربه عملیاتی سازی فرآیندهای بهبود در سازمان های مختلف از سوی دیگر توانسته است ، ضمن ایجاد بدنه دانشی مناسب در این حوزه به ایجاد یک نظام منسجم برای "خود عارضه یابی" دوره ای توسط مدیران سازمان ها و شناسایی به موقع علائم و ریشه های مشکل و یافتن راه حل های مناسب و اولویت بندی شده برای حل آن ها با توجه به امکانات در دسترس بیانجامد. در این مجموعه تلاش شده تا با بررسی اجمالی مدل های عارضه یابی موجود ، ویژگی های متمایز آن ها مورد مطالعه قرار گیرد ، بر همین اساس در جهت تحقق هدف